با پسورد،بي پسورد
نمي دانم چند وقت از آخرين باري که به اينجا سر زدم گذشته،فقط مي دانم بار آخر آمدم و هرچه مطلب درست و حسابي داشتم پاک کردم و رفتم.حالا بعد از مدتها خواستم يکبار ديگر سري به وبلاگي بزنم که گرد و غبار همه جاي آن را پرکرده،حکايت اين وبلاگها هم مثل حکايت خودمان است،اگر بهشان سر نزنيم غبار فراموشي مي گيرند آنقدر که حتي رمز ورودشان را بايد با کلي زحمت به خاطر بياوريم.
راستي رمز ورود خودمان چيست؟آسان و بي دغدغه واردمان مي شوند بي آنکه رمزي بخواهند هک مي شويم بي آنکه زحمتي بکشند،گاه چنان ضربه کاريمان مي زنند که هاردمان بهم مي ريزد،گاه چنان شلوغمان مي کنند که طول مي کشد تا بالا بياييم و اينها همه از صدقه سري سهل الوصول بودنمان است. مثل وبلاگ مي مانيم با اين تفاوت که اينجا براي ورود به صفحه مديديت پسورد مي خواهند ولي براي ورود به مديريت ما نيازي به پسورد نيست!